حامد حیدری، خبرنگار تلویزیون یک در این یادداشت، چشمدیدهایش را از متن و حاشیههای مراسم امضای توافقنامهی صلح نگاشته است. از احساس پیروزی فرماندهان طالب در برابر حکومت افغانستان و امریکا گرفته تا شب شعر طالبان پس از امضای توافق.
برای رفتن به نشستی مهم و با اهمیت آنهم در پیوند به برداشتن گامهای اولیه در راه پایان جنگ هجده سالهی امریکا و چگونگی پایان یافتن حضور نظامی این کشور در افغانستان از چند روز قبل آمادهگی گرفته بودیم. پس از چند روز تلاش و هماهنگی، دو روز پیش از نشست، ویزای قطر را دریافت کردیم؛ هم وزارت خارجهی قطر ویزهی الکترونیک به انگلیسی فرستاد و هم سفارت قطر در کابل، ویزهی قلمی در پاسپورت چسپاند. نشستی که قرار بود توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان در آن به امضا برسد و بدین ترتیب، زمینهی آغاز گفتگوهای بینافغانها فراهم شود.
مسیر کابل و قطر را با شرکت هوایی ترکیه؛ با ۱۷ ساعت پرواز و یک توقف ۸ ساعته در فرودگاه استانبول طی کردیم و سرانجام ساعت یک شب به وقت قطر به دوحه رسیدیم. دلیل طی کردن این مسیر زمانگیر هم، تحریم هوایی و زمینی این شیخنشین کوچک خلیج فارس از سوی همسایههای قدرتمندش مانند امارات متحد عربی و عربستان سعودی است که از دو سال بدینسو به دلیل برخی اختلافهای منطقهیی بر این کشور روا داشتهاند.
به دلیل پرواز طولانی، خیلی خسته بودم اما با جابهجایی در هوتل، در ابتدا برای چگونگی پوششدادن مراسمِ فردا برنامهریزی کرده و با دیگر همکاران هماهنگیهای لازم را انجام دادم.
صبح زود، با دیگر همکاران رسانهیی پس از صرف صبحانه به هتل مجللی رفتیم که قرار بود تا چند ساعت دیگر، سرنوشتسازترین رویداد دو دههی پسین افغانستان در آن اتفاق بیافتد.
هوتل مجلل شرایتون گرندِ دوحه در سال ۱۹۸۲ میلادی در یک ارتفاع بالا، در کنار ساحل و در نزدیکی مرکز شهر ساخته شده و نخستین و قدیمیترین هوتل قطر به شمار میرود. این هوتل پر زرق و برق که بهدلیل ساختار ظاهری هرمیاش، به «هرم خلیج» معروف است؛ امروز از نمایندهگان گروه طالبان با پوشش سنتی افغانستان و شیکپوشان امریکایی میزبانی میکند تا به جنگ هجده سال پسین افغانستان، نقطهی پایان بگذارد.
ساعت ۷بهوقت قطر به هتل رسیدیم. جمع زیادی از خبرنگاران از سراسر جهان برای پوشش این رویداد تاریخی آمده بودند؛ رویدادی که نقطهی عطف جنگ افغانستان و طولانیترین جنگ قدرتمندترین کشور جهان و متحدانش به شمار میرفت.
مدتی از حضور ما در هتل نگذشته بود؛ که چند تن از فرماندههان طالبان بهشمول مولوی احمدالله وثیق، معاون سخنگوی طالبان وارد سالن هوتل شدند. نخستین پرسش خبرنگاران از احمدالله وثیق، احساس و توقع این گروه از امضای توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان بود. غرور از اندام و چهرهی این فرمانده طالبان میبارید. او با بالا انداختن شانههایش با پاسخ کوتاهی، روز امضای توافقنامه را روز پیروزی طالبان خواند و گفت که جنگ با امریکا پایان مییابد و یک نظام شرعی اسلامی در افغانستان شکل خواهد گرفت. او تاکید کرد که حکومت اشرف غنی رسمیت ندارد.
هرچه ساعت به زمان آغاز رسمی مراسم عقد توافقنامه نزدیک میشد؛ مانور سیاسی فرماندهان طالبان حاضر در هتل نیز افزایش مییافت. دسته دسته از فرماندهان این گروه، با رژهی خاصی از نزد دوربین خبرنگاران میگذشتند و فقط یک پیام داشتند؛ اینکه امریکا و ناتو را در افغانستان شکست دادهاند و امروز هم، روز پیروزیشان است.
همانند نقش پر رنگ پاکستان در تسهیل یازده دور گفتگوهایی که منجر به این توافق شده بود؛ حضور رسانههای پاکستانی هم در این نشست پر رنگ بود. خبرنگاران پاکستانی با شور و شوق فراوان؛ مراسم و حواشی آن را زنده پوشش میدادند. در حالی که در نشستهای متعدد بیرونی که پیش از آن دربارهی افغانستان و منطقه برگزار شده بود، خبرنگاران پاکستانی یا حضور کمرنگ داشتند و یا هم هیچ شرکت نمیکردند.
این نشست از چند جهت برای خبرنگاران پر اهمیت بود. نخست اینکه همه میخواستند از نزدیک دیدگاه و اندیشهی تصمیمگیرانِ گروهی را از نزدیک جویا شوند که هجده سال است برای پسگرفتن قدرت در افغانستان با هزینههای فراوان جانی جنگیدهاند؛ از نبردهای پراکندهی کوچک در برابر نیروهای امنیتی افغانستان گرفته تا راهاندازی خونینترین حملههای انفجاری و انتحاری در بزرگ شهرها بهویژه پایتخت؛ حملههایی که تنها از غیرنظامیان بیش از صد هزار قربانی گرفتهاست.
و دیگر اینکه هنوز نگرانیها در پیوند به دیدگاه طالبان دربارهی آیندهی نظام سیاسی از بین نرفته است و ترس از برگشت امارت طالبانی پایان قرن بیستم در افغانستان هنوز پا برجاست. ما به دنبال پاسخ به این پرسش بودیم که طالبان پس از دو دهه جنگ، چگونه میخواهند خودشان را در آیینهی جامعهی پسا ۲۰۰۰ببینند و آیندهی ارزشهای جدیدی چون آزادی بیان، حقوق زنان، حقوق بشر و آزادیهای فردی، چه میشود.
پاسخهای طالبان اما به این پرسشها کوتاه و کلی بودند. اینکه احساس پیروزی دارند و پس از هجده سال جنگ توانستهاند امریکا را شکست بدهند. حکومت محمد اشرف غنی هم مشروعیت ندارد و با رفتن امریکاییها، حکومت همهشمول شرعی اسلامی در افغانستان شکل خواهد گرفت که در آن، حضور زنان در اجتماع و فعالیت رسانهها در چارچوب شریعت اسلام تعریف خواهد شد؛ چارچوب کلییی که هر گروه اسلامگرا، تفسیر منحصر به فرد خودش را از آن دارد.
در یکی از سالنهای مجلل هوتل شرایتون، صف اول به هیات بلندپایهی طالبان اختصاص داده شده بود. این هیات شامل نزدیک به دوصد فرمانده و عضو هیات سیاسی این گروه میشد. شماری از فرماندهان طالبان از پاکستان به دوحه انتقال داده شده بودند؛ این را زمانی فهمیدم که در روز برگشت طرف کابل چند گروه از این فرماندهان طالبان را در فرودگاه دوحه دیدم که به پاکستان پرواز داشتند. از یکی از آنها پرسیدم: مولوی صاحب کجا سفر دارید؟ گفت: بهخیر؛ پس خانه میرویم. گفتم: افغانستان؟ «نهخیر، پاکستان میرویم.»
نزدیک به ۹۰ چوکی برای سفیران کشورهای مختلف در دوحه و ۴۲ جایگاه ویژه برای وزیران خارجه و نمایندهگان ویژهی کشورها بهجز برای نمایندهی حکومت رسمی افغانستان در نظر گرفته شدهبود؛ حکومتی که طالبان آن را به رسمیت نمیشناسند و تاکنون حاضر نشدهاند که با نمایندهگان آن روی میز گفتگو بنشینند.
با اندکی تاخیر، مراسم ساعت ۳:۴۵ دقیقه بهوقت دوحه با سخنرانی کوتاه وزیر خارجه و رییس شورای وزیران قطر آغاز شد و با صحبتهای مایک پمپیو، وزیر خارجهی امریکا و پیام کوتاه و خلاصهی ملا عبدالغنی برادر، رییس دفتر سیاسی طالبان در دوحه ادامه یافت. در پایان هم، زلمی خلیلزاد و ملابرادر نام و امضایشان را در صفحهی آخر موافقتنامهی سهبخشی نوشتند.
متن پیام ملا برادر بسیار خلاصه و بادقت نوشته شده بود؛ او با اشاره به توافق صلح میان امریکا و طالبان چندین بار تاکید کرد که این گروه حکومتی را در افغانستان تاسیس خواهد کرد که مطابق شریعت اسلامی باشد. بخش جالب پیام ملا برادر سپاسگزاری ویژه از حکومت پاکستان به خاطر همکاری با این گروه و زمینهسازی گفتگوها میان طالبان و ایالات متحد امریکا بود.
یک روز پس از مراسم امضای توافقنامهی صلح؛ برنامهی مشاعره با حضور انس حقانی و شمار زیادی از فرماندهان طالبان در هوتل مجلل شرایتون برگزار شدهبود.
نُقل مجلس حقانی بود…
بخشی از شعر انس حقانی:
ډموکراسۍ څومره بې دينه خلک وزېږول
د اسلاميت په نوم نفاق راوړي فکرونه وژني
د غرب صحبت خلک پردي کړل له خپل دين او وطن
دومره بې ننګ شول په پردو خپل ولسونه وژني
ترجمهی شعر:
«دموکراسی چقدر مردم بیدین را به دنیا آورد
بنام اسلام نفاق را به وجود آورد و فکرها را کشت
سخنان غرب، مردم را از دین و وطن بیگانه کردهاست
آنقدر بی ننگ شدهاند که توسط بیگانهها مردم خود را میکشند»
مشاعره پیشینهی دیرینه در این جغرافیای فرهنگی دارد. شاعران نزد شاهان جایگاه ویژهیی داشتند و هر از گاهی مجلس شعرخوانی برگزار میکردند. گرچند حالا رسم برپایی مجلس شعرخوانی به پررنگی قدیم نمانده اما رییسجمهور کرزی و به تعقیب آن رییس جمهور غنی، تاکنون چندین مجلس شعر با حضور شاعران فارسی و پشتو برگزار کردهاست. در ایران هم که پیشینهی فرهنگی مشترک با افغانستان دارد؛ رهبر این کشور هر از گاهی مجلسهای پر رونق شعرخوانی برگزار میکند.
ظاهراً طالبان هم پس از امضای توافقنامه با امریکا، خودشان را حاکمان برحق افغانستان میدانستند و این مجلس شعرخوانی را ترتیب دادهبودند؛ مجلسی که محتوای شعرهایش بر محور پیروزی خودخواندهی طالبان و مخالفت با دموکراسی و دیگر ارزشهای جدید در افغانستان میچرخید.
برداشت من از نشست دوحه و گفتگو با شمار زیادی از فرماندهان طالبان این است که توافق صلح میان امریکا و این گروه؛ گونهیی غرور و حس پیروزی را در صفوف طالبان دامن زده که میتوان به آسانی آن را از طرز صحبتها، موقفگیریها و حتا نوع گشتارشان حس کرد.
شهروندان افغانستان اما نتایج توافق دوحه را با امیدواری و نگرانی دنبال میکنند. یکی از نگرانیها چگونگی میزان انسجام درونی طالبان در پذیرش این توافق است. طالبان با آنکه حالا همه از توافقنامهی بهدست آمده بهنحوی پشتیبانی کردهاند؛ اما این گروه چندین شعبه و جناح دارد. در حال حاضر؛ شورای کویته به عنوان قدرتمندترین شاخه طالبان در افغانستان در حال مذاکره با امریکا در دوحه است، اما از سویی نمیتوان شورای پشاور و میرامشاه را نادیده گرفت. مشخص نیست که این شوراها چقدر در روند گفتگوها دخیل بوده و نتیجهی توافق با امریکا و یا توافق احتمالی آینده با حکومت افغانستان، چقدر برایشان پذیرفتنی باشد؟ از سویی هم این احتمال وجود دارد که در صورت توافق نهایی نمایندهگان طالبان با حکومت افغانستان، شاخههای ناراض احتمالی، از این گروه منشعب شده، با گروه تندروتر دیگر یعنی داعش اعلام بیعت کنند و یا هم خود گروه جدیدی شکل دهند.